
دیگر نه اثری از آتش است و نه دودی که از فرسنگها دورتر دیده میشد؛ حتی دیگر اثری از سانچی غول پیکر دیده نمیشود. ولی نمیتوان گفت که این دریا همان دریاست، و نمیتوان منکر اتفاقی که افتاده شد. دریا آرام شد ولی نه به زیبایی قبلش. اثرات این اتفاق ناگوار تا چشم کار میکند دیده میشود. سانچی از صفحات رادار حذف شد ولی اثراتش تا نسلها بعد خواهد بود و چه بسا گریبانگیر آیندگان نیز باشد.
براستی کاش بعد از اتفاقات، تصادفات، برخوردها و حریقها میشد همه چیز را به حالت اول باز گرداند! دیگر اثری از خرابیها و آتش کشتی دیده نمیشود، این اتفاق در زیر آبهای اقیانوس دفن شد ولی با آلودگیها چه میتوان کرد؟ آلودگیهایی که بعد از هر برخورد و تنش و اتفاق روح، قلب و درونمان را آلوده میکند. مدتها زمان میبرد تا این آلودگیها پاک شود، و گاهی هم هیچ موقع اثرش از بین نخواهد رفت. پس بهتر آن است که قبل از بروز تصادف و تنش رادارها را روشن نگه داریم، هوشیار باشیم و در خواب وسعت دریای بیکران و زیباییهای آن نمانیم.
به هوش باشیم، چشمانمان را باز نگه داشته و همینطور که به مانند کبوتری سبک بال از زیباییها لذت میبریم، مانند مار هوشیار باشیم تا در طوفانها و تصادفات گرفتار صدمات جبران ناپذیر نشویم. در این دنیای فانی و سقوط کرده اتفاقات اجتناب ناپذیرند و شیطان هم به مانند شیری غران در کمین است تا از اشتباهات ما بهترین بهره را ببرد، و این هوشیاری ما را میطلبد تا از نَشت کردن و آلوده شدن تمامی بدن جلوگیری کرده و با قدرت نام عیسی مسیح تا رسیدن به مقصد سلامتی، استوار بایستیم.