
مقدمه
در عصری به سر میبریم که تا کنون دنیا جهانبینیهای بسیاری را به خود دیده است و هر کدام جدا از نتیجه کار خواهان شکل دهی و اثبات نظریه و به کرسی نشاندن باور و ادله خود بوده اند. در این بین مبحث زنان که جمعیتی بالغ بر نیمی از انسانهای کره زمین را تشکیل میدهند به نوعی مبحثی مطرح بوده است که در قرون اخیر بیش از پیش بر سر زبانها جاری گشته و به آن پرداخته میشود. ولی در این بین فاصله حرف تا عمل بسیار است و در بسیاری از موارد در تاریخ -بخصوص عصر معاصر- شاهد بودهایم که دیدگاه های فمنیستی مسیری پیش گرفته اند که گاهاً خود به برتری جویی نسبت به مردان بدل گشته است. در این مقاله سعی بر این دارم که نگاه و عملکرد انقلابی عیسی به زنان و همچنین اعتدالی که عیسی آن را عملاً به ما آموخت مورد بررسی قرار دهم. این مهم را نمیتوان تنها عملی بر حسب جبر و یا تصمیماتی از سر ناچاری برای به جایی گذاردن تعلیمی برای دیگران محدود برشمرد بلکه این حقیقت زندگی عیسی بود، بنابراین در چند زاویه از زندگی عیسی به آن خواهم پرداخت.
پیش از تولد
باور عمومی بر این است که زنان از بدو تولد و پای گهواره با عیسی همراه بوده اند تا زمان واقعه صلیب و دفن و رستاخیز او؛ ولی بد نیست که این عرصه را کمی وسعت دهیم و به پیش از تولد مسیح بازگردیم. هر چند ممکن است که این نظریه با کمی نقد بر این مبنا که «عیسای پیش از تولد رفتاری به اراده خود نداشته است که بتوان آن را رفتاری انقلابی از جانب وی برشمرد» همراه شود ولی نباید این را نادیده گرفت تولد خداوندی که از ازل بوده در جسمی بشری خود تاکید بر پایه و بنای شالودهای میباشد که شروع کُنشی انقلابی است که راه را بر روی هر گونه نقد نابجایی میبندد.
با نگاهی به نسب نامه عیسی در باب یکم کتاب متی نقش پر رنگ ۵ زن تاثیر گذار حاکی از اهمیت ویژه زنان در پا به دنیا گذاردن شخصی چنین تاثیر گذار دارد. تصور کنید خدایی که قادر مطلق است، خدایی که میمیراند و زنده میکند، خدایی که خالق همه چیز از هیچ و خلا میباشد کمی دشوار است که تنها مسیر مجسم شدن او را تولدی جسمانی از بطن یک زن دانست، ولی باید معترف شد که کاملترین مسیر که بتواند کمال انسانی مسیح را از هر حیث جلوه کند و امروزه با جرات بتوانیم بگوییم عیسی در رفتارش با زنان انقلابی بود همین مسیر بود و این شروع و مهر تاییدی بر مابقی زندگی او میباشد.
احترامی مثال زدنی
در طول زندگی و خدمت عیسی نه تنها هیچگاه دیده نشده که او به زنی بیاحترامی کند بلکه احترامی مثال زدنی برای زنان قائل بود. احترامی که نه فقط در رفتار و کردار، بلکه در نوع گفتاری که محدود نبود به برخی موارد مختص زنان آن روزگار، هویدا بود.
عیسی خود را به اولین شخصی که به عنوان مسیحای موعود معرفی نمود یک زن بود. در انجیل یوحنا باب ۴ میخوانیم که عیسی به گفتگو با زنی سامری که از یک رو مشکلات روابطی یهود و سامریان و از روی دیگر گذشته این زن سامری موانعی برای سخن گفتن به میان آورده بود ولی با این حال میبینیم که عیسی نه تنها با او سخن گفتن آغاز میکند، نه تنها درخواست خود را به او در طلبیدن آب بدون شرم و انتقال حس سرافکندگی به زبان میآورد بلکه بزرگترین راز را اولین بار به او بازگو میکند که اوست آن مسیحای موعود.
تعالیم حمایتی
عیسی نه تنها خود در معرض رفتار و برخورد درست با زنان قرار داده بود بلکه بنا بر اقتداری که به عنوان یک رابی از آن برخوردار بود بر این حقایق با تعالیمش تاکید میورزید که دیگران نیز به چنین رفتار و عملکردی بیاندیشند و گام بردارند. این مهم در باب ۱۱ آیات ۲۷ و ۲۸ کتاب لوقا در پاسخِ زنی که گفت «خوشابحال زنی که تو را زایید» پرواضح است؛ عیسی چنین پاسخ داد: «خوشابحال آنانی که کلام خدا را میشنوند و آن را نگاه میدارند.» از طرفی اعلام برابری زندگی کاهنانه و شاگردی و خداپرستی میان زن و مرد سوای هرگونه تبعیض نژادی، و از جانبی برداشتن دیدگاه اشتباه رایج آن زمان که زن در زایش و باروی نزد جامعه قابل تمجید بود؛ ولی عیسی با این تعلیم ارزش واقعی و قابل ستایش از نگاه خداوند را برای هر انسانی در شنیدن و نگاه داشتن کلام خدا نمایان ساخت.
و یا در مرقس باب دهم آیات ۲ تا ۱۲ عیسی با پاسخ به سوالی در باب طلاق اهمیت برابری رفتار به دور از هر گونه نگاه جنسیت زده و کالا گونه را با بیان و آشکار ساختن حقیقتی بصورت تعلیم در حمایت از زنان که در روزگار خود مورد اینگونه تبعیضات قرار میگرفتند خط بطلانی به افکار دور از خواست و اراده خدا کشید.
نقش زنان از ابتدا تا به پایان
شاید در نگاه اول این در مورد اکثر مردان صدق کند که زنان در بدو تولد در پای گهواره و حتی به هنگام مرگ و خاکسپاری حضور داشته باشند ولی با نگاهی به طول مسیر زندگی و خدمت عیسی خیلی زود به این نتیجه میرسیم که حضور زنان از همان بدو تولد و تا هنگام مصلوب شدن و مرگ و قیام او با دیگر مردان تفاوتی فاحش دارد. حتی اگر بدو تولد او را از سر جبر و لزوم وضع حمل و شیردهی بدانیم مابقی زندگی او را نمیتوان بر این پایه استوار دانست بلکه آن چیزی نبود جز رفتار متفاوت و محبتی بیچشمداشت بر آنچه که باید از هر مردی در مقابل زنان رخ دهد.
همراهان عیسی که متشکل بودند از زنان و مردان، بارها شاهد برخوردهای عیسی با زنان و رفتار و عملکرد متفاوت و انقلابی او در تضاد با دنیا و روزگار آن دوران بودند. بعنوان مثال عیسی ایمان زنی را در باب ۱۵ آیه ۲۸ به زنی کنعانی که برای دریافت شفا به سماجت بلند شده بود را در مقابل شاگردان انتخاب شده خود عظیم خواند. و یا در لوقا ۱۳ زمانی که به دفاع از زنی که هجده سال در بند بیماری بود ترس و واهمهای نداشت از رئیس کنیسه و نه تنها او را شفا بخشید و از وی دفاع کرد بلکه در لقبی انقلابی او را دختر ابراهیم نامید. و بسیاری رفتار و سخن و تعلیم دیگر و تمام اینها دلیلی بر این بود که زنان را تا پای صلیب و مرگ و حتی بر سر قبر او پر رنگ کند تا از یاران و همراهان وفادار او باشند چراکه او شخصی خاص بود و رفتار و کرداری انقلابی داشت.
اهمیت دیدگاه زنانه
اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم در جوامع امروزی برای رسیدن به یک برابری تلاشهای بسیاری صورت گرفته و با وجود اینکه بسیاری از موانع برطرف گردیده است ولی در خوشبینانه ترین حالت ممکن کماکان محدودیت های عمدهای در مسیر اهمیت دیدگاه زنانه در تمامی عرصههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حتی ورزشی نیز وجود دارد. در جوامعی که در طول یکی دو قرن گذشته این تغییرات صورت پذیرفته چالشها و جدالهای بسیاری را پشت سر گذاشته است ولی با نگاهی به زندگی عیسی میبینیم که برای رسیدن به چنین دست آوردی عیسی دست به تلاشهای مایوس کننده نزد، بلکه با زندگی کردن چنین حقایقی ما را بدین مسیر سوق داد و فراخواند.
او نیازی ندید بطور مستقیم شعارهایی مشابه شعارهای امروزی با مضامین برابری حقوق زن و مرد بیان کند بلکه با قرار دادن جایگاهی برابر این را به دنیا آموخت که برای رسیدن به این هدف میبایست آن را زندگی کرد. او پس از تمجید عملکرد زنی که تنها دو سکه مسی داشت در باب ۲۱ کتاب لوقا و یا مثال سکه گمشده در لوقا ۱۵ اهمیت قدرت تصمیم گیری زنانه را در امور اقتصادی، مالی و اجتناب از هر گونه تفکیک سازی جنسیتی به ما میآموزد.
عیسی حتی قدرت تصمیمگیری را به همان اندازه که به مردان بخشیده به زنان نیز بخشیده است به همین جهت است که سخنی از شخص عیسی با این مضمون وجود ندارد که زن میبایست مرد را اطاعت کند و یا متقابل مرد زن را، و این بیانگر اهمیت دیدگاه و قدرت تصمیمگیری برابر در بین مرد و زن است و به نوع خود حرکتی انقلابی میباشد آن هم در دورانی که نگاه به زنان به گونهای اطاعت مطلق نسبت به شوهر خود بود، محسوب میگردد.
سخن پایانی
رفتار عیسی نه تنها در زمان و دوران خودش با زنان انقلابی بود بلکه امروزه نیز کماکان انقلابی به شمار میرود و الگویی کامل برای انسان است، چراکه پس از گذشت بیش از دو هزار سال کماکان دنیا چنین رفتاری که در ذات خود با درک بر این برابری بین زن و مرد عمل کند به خود ندیده است. امید است که با تامل بیشتر بر روی این شخصیت خاص، هر روزه برای درونی شدن درک این برابری به سمت نیکویی پیش رویم.
Hossein Sakkaki
