
وقایع اخیر ایران دل بسیاری را رنجاند؛ سیل را میگویم. تلفات جانی، خسارات مالی، خرابیهای طبیعت و...؛ این گوشهی کوچکی از وقایعیست که هر روزه در این دنیا اتفاق میافتد و ما شاید اصلاً متوجه آنها نمیشویم. ولی کس دیگری نیز هست که دلش هر روزه رنجور میشود از این اتفاقات...؛ ما گوشهی کوچکی در برابر موج عظیم خرابیهای هر روزه را میبینیم و دلمان شکسته میشود، حال خدایی که تمامی آنها از نظرش میگذرد چه حالی دارد. خدایی که بخوبی میدانیم احساس دارد، خدایی که تمامی این خلقت را با شادی آفرید و البته نیکو.
ریشهی گناهان ما عمیقتر است از ظاهری که مقابل دیدگانمان است. عصیان انسان نه تنها باعث گناه نسبت به خدا بود و هست، و نه تنها نسبت به یکدیگر و همنوع، بلکه ما نسبت به طبیعت هم عصیان و گناه ورزیدهایم؛ طبیعتی که خدا به دستان ما سپرد و ما میبایست به آن رسیدگی میکردیم را با عصیان و گناه به ورطهی نابودی کشاندهایم و با آن سر دشمنی و ناسازگاری داریم...
ولی شکر برای خداوند که ما را به حال خود وا نگذاشت؛ زمانی که ما در گناهان خود غرق بودیم او پیشقدم شد و به روی صلیب رفت؛ او با قیام خود پادشاهی خود را تثبیت کرد. این قیام نه تنها ما را از گذشته گناهآلود خود آزاد کرده، و نه تنها آیندهای پر جلال را به ما وعده داده است، بلکه بیعانه و نوبر روح را به ما بخشید برای زندگی زمینیمان تا فرا رسیدن جلال آینده و آیندهای پر جلال... و این نباید برایمان تعجب بر انگیز باشد که خدا همانطور که به فکر ما بود و حیات را به ما بخشید و وعده احیای جسم گناه آلود ما را داده است برای طبیعت هم این گونه نقشهای دارد؛ طبیعتی که ما مسبب ویرانیاش بودهایم را دوباره احیا خواهد کرد؛ پس ما هم سهمی داریم در این نقشه خدا... نه در آینده، و نه اینکه نگاهمان به دیگری باشد و یا این و آن را مسبب سیل، آلودگی، بیماری و... بدانیم؛ بلکه شروع آن از هم اکنون و خودمان است. بیایید دیگر نه تنها به خدا، و نه تنها به همنوع خود، بلکه به طبیعت هم عصیان و گناه نورزیم؛ نه در عمل و نه در اعلام؛ هم مسیر شویم با خدا در اعلام برکت به طبیعت و زمینی که به سبب ما ملعون شد...
بنابراین، هر که بداند چه کاری درست است و آن را انجام ندهد، گناه کرده است. (یعقوب ۴: ۱۷)