زاینده رود! اسمی که با شنیدن آن ناخوداآگاه به یاد رودی جاری میافتیم چراکه هویت این نام از جاری بودن آب در آن نشات میگیرد. ولی سالیانیست که این رود هویت خود را رنگ باخته و به زمینی ترک خورده بدل گردیده است؛ زمینی نه کم آب، بلکه بیآب و تشنه و دیگر نه خود و نه کشاورزان و دامداران از آن نمیتوانند بهره برند. به راستی چگونه میتوان این معظل را برطرف نمود! آیا با چند گالن آب؟ یا حتی چندین ماشین و تانکر آب رسانی؟ آیا میتوان هویت زاینده رود را اینگونه به آن بازگرداند؟ مطمئناً خیر... [ادامه دارد]
در روزهای گذشته مسئولین و سیاستمداران بسیار گِرد آمده بودند تا برای شرایط اقلیمی و زیست محیطی و آینده پیش روی آن، بار دیگر اجلاسی را برگزار کرده و به عبارتی افکار خود را به روی میز قرار داده تا چارهای بیاندیشند برای سالهای آتی؛ برای متوقف ساختن تولید کنندگان گازهای گلخانهای، برای به صفر رساندن استفاده از زغال سنگ و سوختهای فسیلی، برای جمعآوری کمکهای فکری و مالی و غیره و غیره و غیره. [ادامه دارد]
صداي اعتراضها هر روز بلند و بلندتر ميشود؛ اعتراض نسبت به کم آبي يا بهتر است بگويم بيآبي. سرزميني که تشنه است، زميني که بيآب است و مردمي که عطش دارند. کارون خشک شده است و هزاران نفر به خيابانها و جادهها ريخته و اعتراض خود را با آتش زدن لاستيکها و شعار دادن نشان ميدهند. بسياري مهاجرت کردهاند به نقاط ديگر و بسياري ديگر در انديشه تغيير شهر و روستا در آيندهاي نزديک ميباشند. [ادامه دارد]
خبر خوش: واکسنهای تاثیرگذار ساخته و مهیا شده است، خبر بد: در ایران واکسنی نداریم و کسی به فکر نیست. در روزهایی که در اکثر نقاط جهان به سرعت واکسیناسیون مردم را در دستور کار خود قرار دادهاند در ایران خبری از این مسئولیتپذیری نیست؛ و حال مردمی که هاج و واج یا خود را همچنان در خانهها قرنطینه میکنند و یا دیگر بیخیال با این بیماری و گونههای آن سازش میکنند، یا در صفهای طویل خروج برای واکسینه شدن با هزینههای گزاف به این کشور و آن کشور شاید با این تفکر: «آب و برق هم که نداریم و نه واکسن، پس آهنگ سفر کنیم شاید در جایی دیگر یافتیم»؛ و واقعیت نداشتههای مهم و اساسی که تمرکز را از حقیقت داشتهای در دسترس و مهیا دور و دور و دورتر میکند. [ادامه دارد]
پس از اتفاقاتی که در خانواده خرمدین پیش آمد سوالی مطرح است؛ آن هم برجسته! آیا خشونت افزایش یافته؟ آیا دنیا یکسویه به سمت خشنتر شدن پیش میرود؟ آیا همه چیز به سمت بدتر شدن به پیش است؟ عصری که پدران و مادران، فرزندان خود را از بین میبرند و فرزندان بر والدین خود رحم و مروتی ندارند! شاید به اعتقاد اقشار گستردهای از جامعه اینگونه باشد و دنیا به این سمت با سرعت به پیش میرود... ولی تاریخ بیانگر روایتی دیگر است از اینگونه وقایع؛ [ادامه دارد]