Written Pieces

پیش‌گیری به از درمان

pic

از مدت‌ها پیش به هنگام وقوع سیل بارها از طُرُق مختلف هشدار هجوم ملخ‌ها و خبرهایی از آماده سازی برای پیش‌گیری از این هجوم در استان‌های جنوبی کشور بودیم بلکه شاید بتوان خسارات ناشی از آن را به حداقل رسانْد. ملخ‌هایی که با هجومشان هر محصولی را که بر سر راهشان ببینند خورده و نابود می‌کنند. [ادامه دارد]

سیل

pic

وقایع اخیر ایران دل بسیاری را رنجاند؛ سیل را می‌گویم. تلفات جانی، خسارات مالی، خرابی‌های طبیعت و...؛ این گوشه‌‌ی کوچکی از وقایعی‌ست که هر روزه در این دنیا اتفاق می‌افتد و ما شاید اصلاً متوجه آنها نمی‌شویم. ولی کس دیگری نیز هست که دلش هر روزه رنجور می‌شود از این اتفاقات...؛ ما گوشه‌ی کوچکی در برابر موج عظیم خرابی‌های هر روزه را می‌بینیم و دلمان شکسته می‌شود، حال خدایی که تمامی آنها از نظرش می‌گذرد چه حالی دارد. [ادامه دارد]

مملو از لذت

pic

خبری مهم برای همگی دارم؛ نزدیک بهار است و سال دوباره نو می‌شود؛ طبیعت خانه تکانی می‌کند و با پوشیدن لباسی نو زیبایی را به ما هدیه می‌دهد... می‌دانستید؟! مطمئناً این خبر را می‌دانستید، ولی می‌خواهم با شما در مورد چیز دیگری صحبت کنم؛ لذت و شادی!!! [ادامه دارد]

پرستش پادشاه حقیقی

pic

نما و ظاهری پر از ریسه‌های رنگی و نورانی همه خیابان‌ها که دَم از شادی و جشنی عظیم برای یادآوری و به وقوع پیوستن اتفاقی عظیم قطار شده‌اند این روزها بسیار به چشم می‌آید. تلویزیون، رادیو و همه رسانه‌ها و... این را بیان می‌کنند که همه در شادی عظیم و اتفاقی خوش یُمن، غرق در آرامش و آزادی هستند، ولی گویی این ظاهر ماجراست! در قلب مردم چه خبر است؟ جشن است؟ شادی‌ در آن خانه دارد؟ آرامش حکم‌فرماست؟ از وجد این آرامی، سرود و پرستش‌ها به آسمان است؟ [ادامه دارد]

زمان دقیق ظهور ستاره

pic

شب بود و تاریکی، به قدری همه جا تاریک بود که نمی‌شد تشخیص داد تاریکی از کجاست؛ هوا تاریک است؟ چشمان من بسته است؟ درون من تاریک است؟ من در تاریکی‌ام و یا تاریکی در من؟ اصلاً چه فرقی می‌کند وقتی چیزی پیدا نیست. شروع به حرکت کردم و دستم را به دیوار رساندم و لمس کنان به دنبال کلید پریزی برای روشن کردن محیط بودم، ولی انگار برق نیست... [ادامه دارد]